پسر کوچولوی باباو مامان
دیروز وقتی بغلت می کردیم همش چشمتو می دوختی به ساعت نظرتو جلب کرده بود . بابایی می گفت پسرم بی تاب اینکه وقت بگذره و زودی افطار کنیم . همش چشمت به ساعت بود. شیرین تر از همیشه ای . وقتی بابایی از سر کار میاد یه راست میاد سراغت . میاد و کلی باهات حرف می زنه وبازی می کنه . خیلی دوستت داریم .
نویسنده :
بابا و مامان
23:17