آرسنآرسن، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

پسر نازمون آرسن

کلمات آرسنی

آرسنم کلمات تازه ای میگه من جمله: دایی ا (عمو) اجی (عزیز) شیر آش اسامی  بعضی حیوانات باصداها اعضای صورت مامان ،بابا تازگیا یاد گرفته کفشای باباشو پاش کنه و راه بره.انقده خنده دار راه میره. دوست داره با دستاش غذا بخوره و غذای زوری هم اصلا و ابدا نمی خوره بعد غذا نگاه به دستاش می کنه و میگه اخ وقتی می شورم حولشو میدم به جای دستاش صورتشو خشک می کنه . امروز بر خلاف روزای دیگه آرسنم بعد اینکه رفتم سر کار همش مامان می گفته وقتی هم اومدم پسرم با یه لحن شیرین می گفت مامان  دوید اومد بغلم . دیشب تا صبح تب داشت نمی دونم به خاطر سرماخوردگیشه یا دندوناش. دو سه روز ناز پسرم سرماخوره .   ...
14 مهر 1392

بدون عنوان

آرسنم وارد 16 ماه شده صداها و کلمات جدید میگه و هر روز یه چیزی رو تقلید می کنه.ذوق می کنم وقتی اداهاشو می بینم . پسرم عاشق ماشین سواریه .به ماشین میگه ان ان . از بین آهنگهای کودکانه baby boost  و از بین کارتونام pepe رو خیلی دوست داره کم کم داره تابستون تموم می شه تابستون با همه مشغله هاش . با آرسن اصلا متوجه گذر زمان نمی شم  با تموم شدن تابستون کار منم شروع می شه . هدف از سر کار رفتن فقط فقط ارتقای علمی و کمک به تربیت پسرمه هرچی آدم از جهت اجتماعی از جهت ارتباطی و علمی رشد پیدا کنه ثمره شو تو زندگیش می بینه الهی به امید تو
13 شهريور 1392

لجبازی

 عمو سجادم اومده تا با هم یه عکس یادگاری بندازیم عموم داره نصیحتم می کنه میگه بچه خوبی باشم و بخندم   آی ملت دارن به زور منو می خندونن.   عموم بعد داد و بیدادم بی خیال من شد و خواست تهنا تهنا ژست بگیره   حالا چی می چسبه یه خنده جانانه   نتیجه اخلاقی : توسل به زور برای بچه های شیطون و لجباز ممنوععععععععععع   ...
9 تير 1392

پارک

گل پسرم وقتی واسه بار اول بردیمت پارک ،از دیدن بچه هایی که مشغول بازی  و ماشین سواری بودن کلی ذوق کردی.دوست داشتی دستمونو رها کنی و خودت راه بری . ...
6 تير 1392