آرسنآرسن، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

پسر نازمون آرسن

سال نو مبارک

سال نو مبارک  خدایا در این سال جدید  احوال مارا نیکو بنویس کن مرحمتی که حال دگرگون شده ام  بهتر زگذشته با تو دمساز شود. آرسن جونم، تو این 13 روز عید که با هم بودیم کلی حال و هوات عوض شد. مخصوصا روز سیزده بدر. هر وقت آرسن صدات می کنم کلی شاکی می شی و میگی آرسن جون صدات کنم. می خوام عکسای عید و قبل عید رو تو پستای بعدی بذارم . الهی شکرت                                                ...
16 فروردين 1394

از کجا شروع کنم؟

بعد این همه تاخیر باید از کجا شروع کرد . از شیرین زبونی های پسرم بگم یا از خرابکاری ها و بدخلقی هاش. آرسن من پسر حساس و زود رنجیه: همش مواظبه که یه کوچولو صدام بلند نشه : مامان چرا عصبانی می شی تازگی ها خیلی دلش می خواد بیشتر ساعات روز خونه مامان بزرگش باشه . عاشق رنگ قرمزه . به انتخاب خودش کفش عیدشم قرمز ورداشتیم.می پوشه و همش بدو بدو می کنه. دوست داره با من بیاد اداره . همش میگه منم با خودت ببر . یکی دوباری بردم خوشش اومده . خدایا جامه سلامتی رو بر تن دلبندم بپوشان.    
24 اسفند 1393

راهپیمایی آرسن

دیروز آرسن بعد دیدن راهپیمایی ازم خواست پرچم کوچولوشو بدم دستش .پرچمو ورداشته میگه مرگ بر اسماعیل.فکر کرد میگن اسماعیل. پسرم طرفدار پروپا قرص سریال همه چیز آنجاست.
23 بهمن 1393

همسر عزیزم تولدت مبارک

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم
15 شهريور 1393

بدون عنوان

میری خونه مامان بزرگ وقتی میای می گی، دلتنگ شدی .ببخشین مامان بریم سوار حط شیم (خط)  من نی نی شدم (انگشتاتو می گیری جلوی دهنت لباتو غنچه می کنی میگی من نی نی شدم) از بین اسباب بازی ها دوست داری  با ماشینات بازی کنی دراز می کشی و با  ماشینا بازی می کنی روسری میندازی سرت می گی عروس شدم مامان لاک حاجی بابا رفتی تو گوشی منم می خوام بیام اونجا (وقتی بابام زنگ میزنه آرسن همش دلتنگی می کنه و  بهانه میاره)           ...
13 شهريور 1393

پسرک شیطون بلا

هرچی از شیطونی هات بگم کم گفتم .از حرف زدنات از اداهات ...دیگه از دو کلمه ای حرف زدنا خبری نیست . وقتی از سر کار بهت زنگ می زنم مثل همیشه بی تابی می کنی :مامان کجایی منم می خوام بیام . خیلی دوست داری سوار خط شی.میگی:سوار خط شیم بریم پارک سرسره. بعدش میگی: مامان نی نی گریه میکرد نمی خواست از تاب بیاد پایین . چی بگم از دندونای تیزت از گاز گرفتنات .با آیناز (دخترعمو)همش بدو بدو می کنی که گازش بگیری آخر سر دعواتون می شه.  
30 مرداد 1393

تولدت مبارک

آرسنم گل نازم بهار زندگیم تولدت مبارک عزیزم، زیباترین لحظه زندگیم را صرف با تو بودن می کنم و شکفتن زیبایت را تبریک می گویم.دوستت دارم                             عکسای آرسن به ترتیب از تولد تا دوسالگی .                                هر کدوم از عکس ها مال یه ماهه                    &n...
10 خرداد 1393

سال نو مبارک

بهار زندگیمون بهارت مبارک . روزهای استقبال از بهار متفاوت تر از هر سال بود .چند روز مونده بود عروسی ها شروع شد تا دوازدهم ادامه داشت . عروسی داداشم سعید  سه روز مونده به عید بود. خیلی خوش گذشت .  هنوزم وقتی میریم عروسی آرسنم می گه "عروسی دایی،زندایی عروس،دایی دام دام(داماد)".تا آهنگ می شنوه دست به کار می شه و می رقصه. دستاشو کامل باز می کنه و بالا پایین می پره هی می گه مامان نگاه کن.حرف زدنش اداهاش خیلی شیرینه خیلی. دیروز کنترل رو برام آورده میگه"مامان تلویزیون کارتون" .جمله و کلمه هایی که می گه خیلی برام لذت بخشه.به سیب زمینی میگه "هانی بابا".به بسکوییت میگه"بسفت"میگه لا ابلچچ(یا ابوالفضل).بلده بشماره یک دو س...
18 فروردين 1393